برکه ای بی انتها

به دریا افتادگان قدر ساحل بدانند بیا تا ساحلی در بیکران دریا باشیم

برکه ای بی انتها

به دریا افتادگان قدر ساحل بدانند بیا تا ساحلی در بیکران دریا باشیم

شکست

من پذیرفتم شکست خویش را 

پندهای عقل دوراندیش را

 

 من پذیرفتم که عشق افسانه است

 این دل درد آشنا دیوانه است

 

می روم شاید فراموشت کنم

 با فراموشی هم آغوشت کنم

 

 گر چه تو تنها تر از من می روی

 آرزو دارم ولی عاشق شوی

 

 آرزو دارم بفهمی درد را

 تلخی برخوردهای سرد را

 

نظرات 2 + ارسال نظر
یاشار شنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 10:58 http://northboy.blogsky.com

سلام
چه بلایی سر قسمت نظراتت آوردی؟
اصلا کجایی؟ یه زنگ نمی زنی؟
یه ذره از شاعری بیا پایین. بیا پیش ما خاکی باش.

عسل شنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 15:57 http://tanhai68.blogsky.com

میدونم چی میگی درکت میکنم.خیلی سخته.
سلام به من هم سر بزن درضمن وب لاگ قشنگی داری البته از نظر محتوا.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد